بیست و پنجم بهمن، سالروز شهادت سردار سرلشکر شهید مهدی باکری، فرمانده لشکر 31 عاشوراست؛ سرداری که به بسیجی بودنش افتخار میکرد. او علمدار سپاه اسلام بود که همانند علمدار قهرمان کربلا، حضرت اباالفضل العباس (ع) داغ برادر دید و سپس خود به شهادت رسید.
او در یکی از نوشتههایش آورده بود: خدایا تو چقدر دوستداشتنی و پرستیدنی هستی، هیهات که نفهمیدم. خون باید میشدی و در رگهایم جریان مییافتی تا همه سلولهایم هم یارب یارب میگفت.
در عملیات فتحالمبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف در کسب پیروزیها موثر
باشد. در این عملیات یکی از گردانها در محاصره قرار گرفته بود که ایشان به
همراه تعدادی نیرو، با شجاعت و تدبیر بینظیر آنان را از محاصره بیرون
آورد. در همین عملیات در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد و به فاصله
کمتر از یک ماه در عملیات بیتالمقدس (با همان عنوان) شرکت کرد و شاهد
پیروزی لشکریان اسلام بر متجاوزین بعثی بود.
در مرحله دوم عملیات
بیتالمقدس از ناحیه کمر زخمی شد و با وجود جراحتهایی که داشت در مرحله
سوم عملیات، به قرارگاه فرماندهی رفت تا برادران بسیجی را از پشت بیسیم
هدایت کند.
در عملیات رمضان با سمت فرماندهی تیپ عاشورا به نبرد
بیامان در درون خاک عراق پرداخت و این بار نیز مجروح شد، اما با هر نوبت
مجروحیت، وی مصممتر از پیش در جبههها حضور مییافت و بدون احساس خستگی
برای تجهیز، سازماندهی، هدایت نیروها و طراحی عملیات، شبانهروز تلاش
میکرد.
ادامه مطلب ...
تاریخ پر ماجرای امام رضا (ع) با تاریخ میهن ما ایران پیوستگی ژرف و محکمی دارد و فصل بزرگی از تاریخ ایران را تشکیل میدهد.
آری شرایط بحرانی خراسان بود که امام رضا (ع) را از مدینه به طوس آورد و در اثر فشار ایرانیان بود که مامون دفتر سیاست کهن هفتاد ساله نیاکان خود را ورق زد و علی بن موسی الرضا (ع) را به ولیعهدی برگزید و حتی اصرار داشت خلافت را به آن حضرت بسپارد و در شهرهای ایران بود که به نام حضرت رضا سکههای سیم و زر زدند و...
سرانجام در شهر طوس که فعلا مشهد نامیده میشود به شهادت رسید و یگانه امامی است که در میهن ما به خاک سپرده شد.
سلام بر تو ای فرستاده خوبی ها، ای مهربانترین فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمین فرا خوانده شدی تا انسان را با معنای واقعی اش آشنا کنی. تو، آفتاب روشن حقیقت بودی در شام تیره زندگی. از مشرق دلها برآمدی و اکنون، آسمان تب دار غروب جانگداز توست.
در سال یازدهم هجرت رسول اکرم (ص) در آخرین سفرحج (در عرفه)، در مکه و در غدیرخم، در مدینه قبل از بیمارى و بعد از آن در جمع یاران و یا در ضمن سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت خود خبر داد. چنان که قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود که پیامبر هم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیمارى و پیرى مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد. پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود:
" فراق نزدیک شده و بازگشت به سوى خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما مى گذارم و مى روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود."ادامه مطلب ...